loading...

آئین مستان

متن سینه زنی واحد شهادت حضرت محمد , رحلت رسول اکرم , متن سینه زنی واحد , شهادت حضرت محمد , متن مداحی واحد , شهادت , حضرت محمد , رسول اکرم , متن سینه زنی واحد رح

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2236 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1750 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6712 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3822 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4372 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 244 زمان : نظرات (0)

گریه نکن که بی قرارم
برای تو دلشوره دارم
گریه نکن فاطمه جونم
که خیلی زود میای کنارم
یه عده که حیا ندارن
تو خونه ی تو پا میذارن
به جای گل هیزم و آتیش
برای تسلیت میارن
میمونی بین در و دیوار
فاطمه جان خدا نگهدار ...
من میرم از شهر مدینه
تو میمونی و زخم سینه
تو میمونی با دل شکسته
دیگه علی خونه نشینه
یه کوچه و چادر خاکی
سیلی و گوشواره ی خونی
مجبور میشی که صورتت رو
از چشم حیدر بپوشونی
دست حسن تو دستای تو
سیاهی میره چشمای تو
فاطمه جان خدا نگهدار ..‌.
بذار که اشکاتو بگیرم
برای غصه هات بمیرم
از یاد مردم دیگه میره
سفارش روز غدیرم
همسفر روح الامینم
حسین نشسته روی سینم
غروب قتلگاه و شمر و
سر بریده رو میبینم
وقتی که میره زینب از حال
قرارمون میون گودال

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 246 زمان : نظرات (0)

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللَّه ، یا رَحْمَةٌ لِلْعَالَمِینَ‏ ، یا اشرف الْأَنْبِیَاءِ و الْمُرْسَلِینَ ، یا خَیر النَّاسِ یا مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا الزَهرا ...

شب رحلت و شهادتِ پیغمبرِ،شبِ یتیمیِ فاطمه ست ...

قدِ رعنایِ رسول الله آخر سر شکست

پایه هایِ عرش ازین داغِ درد آور شکست

رحمةٌ للعالمین بود و مصیبت ها چشید

صبر کرد و حرمتش در بین هر معبر شکست

کم ما برای پیغمبر گریه کردیم،خدایا این شبا چشمایِ ما رو گریان قرار بده مثه چشمانِ فاطمه ... بالاسرِ باباش نشسته بود،با دستمالی عرقِ پیشانی بابا رو پاک می کرد

جز علی و چند تن دور و برش یاری نبود

در اُحد تنها شد و دندان او آخر شکست

فتنۀ آن دو یهودی عاقبت کاری شد و ...

زهر آتش زد به جان او ، دلِ دختر شکست

گوشه ای از شهر غوغایِ سقیفه شد بلند

جسم او جان داشت اما حرمتِ منبر شکست

خواست پیغمبر بگوید باز هم حق با علی است

مردکی پرخاش کرد و قلبِ پیغمبر شکست

فرمود یه کاغذ و قلم بیارید بنویسم،راه رو گم نکنید ... دومی صدا زد «ان الرَجُل لِیَهجُر» استغفرالله ؛ گفت پیغمبر داره هذیان میگه ...

بال خود را بست و سوی عرش اعلی پر کشید

سخت تنها شد امیرالمؤمنین ، حیدر شکست

بعد پیغمبر شرر بر خانۀ عصمت زدند

در میانِ غربت این شهر نیلوفر شکست

در میان دود و آتش با لگد بر در زدند

در شکست و سر شکست و حرمتِ مادر شکست

بار شیشه دارد این بانو ، کمی آرام تر

پشت در اصلاً چه شد؟آیینه سرتاسر شکست

پیش چشمانِ ولی الله زهرا را زدند

پیش همسایه غرورِ فاتح خیبر شکست

کار و بار دو جهان ریخت بهم غوغا شد

چشم زهرا و علی بعدِ شما دریا شد

خبرِ پر زدن فاطمه ، حیدر را کشت

چند باری به زمین خورد علی تا پا شد

یا رسول الله ... دو نفر وارد حجرۀ پیغمبر شدن ... از دیدن یکی شون پیامبر فرمود تعجب نکنید،زهرا جان این فقط از تو اجازه میگیره وارد میشه،این برادرم عزرایئلِ اما یکی دیگه هم واردِ حجره شد ... ابی عبدالله عادت داشت وقتی میومد پیشِ پیغمبر،میرفت رو سینۀ رسول الله ... حضرت رو زمین میخوابید ، حسین رو سینه ش قرار می گرفت ... ابی عبدالله هم به عجله و عادت همیشه اومد رو سینۀ رسول خدا ... امیرالمومنین دست برد حسین رو برداره،آخه محتضر باید سینه ش سبک باشه ... یه وقت پیغمبر چشماش رو باز کرد، فرمود علی جان صبر کن ، بزار حسین رو سینۀ من باشه ... حسین آرامِ جانِ منه ... آی ....

زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا

منزلش خار و خس بادیه و صحرا شد

داد زد زینب کبری : به روی سینه نرو ...

گوش نحسش نشنید و قد مادر تا شد

سر او تا که جدا شد زره اش را بردند

زره اش هیچ ... سرِ پیرهنش دعوا شد

خاتمش را ته گودال به دشمن بخشید

بار دیگر به خدا جود و سخا معنا شد

کاش انگشتری اش تنگ نبود ... اما بود

عاقبت نیمۀ سبابۀ او پیدا شد؟ .

ای حسین ...

کنارِ بسترِ پیغمبر مثلِ باران داره گریه می کنه فاطمه ... همچین پیغمبر تصلی بهش میداد ، علی تصلی میداد ... فرمود زهرا جان گوشت رو نزدیک بیار،کنارِ گوشش یه جمله ای گفت ، زهرا آرام شد ... یه وقت دید آرام آرام چشمایِ پیغمبر بسته شد ... دیگه رسولِ خدا نفس نمی کشید ... یا الله ... امیرالمومنین آماده شد ، رسولِ خدا رو غسل داد ، کفن کرد ... بر پیغمبر نماز خواند .... یا الله ... نانجیب ها علی رو اینجا هم تنها گذاشتن ... پیغمبر داشت جان میداد اونا تو سقیفه نشسته بودن ، برایِ حکومت داشتن نقشه می کشیدن ... چند نفر بدنش رو برداشتند یه روایت دیگه هم هست که شب پیغمبر رو دفن کردن،سلمان اباذر،دیگران ...

وقتی از دفنِ پیغمبر آمدن،زهرایِ مرضیه استقبال کرد ازشون ... فرمود چگونه دلتون اومد رو بابام خاک بریزید ... چگونه دلتون اومد پیغمبر رو زیرِ خاک قرار بدید ...

میخوام بگم  زهرا جان ... بابات رو با احترام کفن کردن ... تشییع کردن ... دفن کردن .... کجا بودی کربلا ... بدنِ حسینتُ پاره پاره کردن ... سر رو یه طرف بردن ... دستُ یه طرف ... بدنش رو زیرِ سمِ اسب قرار دادن ..

ای حسین ...

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 247 زمان : نظرات (0)

ای قرارم در احتضارم
باشد خدیجه چشم انتظارم
زنم به وقت مرگم به حال خسته
ناله به روی نیلی،دستی شکسته
ای نور دیده،خدا نگهدار
ای غم رسیده،خدا نگهدار
آه،زهرای من،زهرای من،خداحافظ
ای به بستر غریب و تنها
می میرم امشب خسته ز غم ها
بگو حسینم آید این وقت آخر
دوباره بینم او را کنار خواهر
لب حسن را میبوسم اکنون
که گردد از زهر غرقابه ی خون
آه،زهرای من،زهرای من،خداحافظ
ای قرارم در احتضارم
باشد خدیجه چشم انتظارم
زنم به وقت مرگم به حال خسته
ناله به روی نیلی دستی شکسته
ای نور دیده،خدا نگهدار
ای غم رسیده،خدا نگهدار
آه،زهرای من،زهرای من،خداحافظ
دارم آوا ز سوز سینه
من با شمایم اهل مدینه
بعد از من ای مردم این حق نمک نیست
حق گل یاس من غصب فدک نیست
دست علی را ز کین نبندید
به سوز اشکش دگر نخندید
آه،زهرای من،زهرای من،خداحافظ
ای قرارم در احتضارم
 
باشد خدیجه چشم انتظارم
زنم به وقت مرگم به حال خسته
ناله به روی نیلی، دستی شکسته
ای نور دیده،خدا نگهدار
ای غم رسیده،خدا نگهدار
آه،زهرای من،زهرای من،خداحافظ

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 267 زمان : نظرات (0)

"اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها،وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ،وَ لعَنْ اَعْدائَهُم بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ"    اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن ......."
بخوان زچهره ام آهِ دلِ غمین مرا
به دیده بوسی ِ پایت ببین جبین مرا
دوباره گریه ی دوری، دوباری گریه ی شرم
کشیده اشک روی دیده آستین مرا
دلم دیار گناه است،با نگاهی باز
بیا و فتح کن ای شاه سرزمین مرا
تو نیستی و غمت مونس دلم شده است
بگیر از من ِ غم دیده همنشین مرا
به جز نگاه تو که بارها اَمانم داد
که دفع کرده بلاهای در کمینِ مرا
مرا به کرب و بلا بردی اربعین اما
بیا و پای پیاده ببر مدینه مرا
یا صاحب الزمان....

زیر پای تو به جز عرش کجا لایق توست

آنکه از مدح تو گفته است خودِ خالق توست

روح قرآنی و تفسیر همه آیاتی

از ازل تا به ابد اشرف مخلوقاتی

میدود عشق شب و روز پی قافله ات

با خدا نیست به جز یک نفسی فاصله ات

اختیار دو جهان دست شما بود فقط

شب معراج تو بودی و خدا بود فقط

حضرت خاتمی و ختم کلامی آقا

بر همه عالمیان رحمت تامی آقا

عقل در بند تو و عشق شهیدت باشد

تویی آنکس که علی گفته عبیدت باشد

تویی آنکس که خداوند به او کوثر داد

نعمتش را به تو بخشید به تو دختر داد

بین القاب که گفتن برایت آقا

دوست دارید شما نام "اَبَا الزهرا" را

تویی آن نور که پنهان شده در غربت خود

تو غریبی به خدا در وسط امت خود

روز و شب گرچه که از عالم و آدم گفتیم

بگذر از ما اگر از نام شما کم گفتیم

تو دوری همین است که مشکل داریم

امشب اما همگی داغ تو بر دل داریم

داغت ای عشق فراتر زحد ادراک است

بزم سوگ تو نه در خاک که در افلاک است

سینه ی دهر از این غم پر ِ درد است مرو

داغ تو خون به دل فاطمه کرد است مرو

ای که بر نام تو حق جلوه ی قرآن را بست

ننگ بر آن که به تو تهمت هذیان را بست

عشق حیدر به دل انباشته ای لحظه ی مرگ

سر به زانوی علی داشته ای لحظه ی مرگ

دخترت را دم آخر که نوازش کردی

در همان دم به علی صبر سفارش کردی

گفتی ای یار تو بی یارترین خواهی شد

از همین روز علی خانه نشین خواهی شد

کمر خویش در اینجا به جفا می بندند

ای یدالله بدان دست تو را می بندند

اُمتم بعد من از راه تو سرکش گردد

بعد من خانه ی تو طعمه ی آتش گردد

گر که جان تو به لب رفت زغم هیچ مگو

گر که سیلی بخورد فاطمه ام هیچ مگو

استخوان در گلو و خار به چشمت آید

صحنه ها ی در و دیوار به چشمت آید

بعد ِ من عرش به راه تو زمین خواهد خورد

فاطمه پیش نگاه تو زمین خواهد خورد

بر تن دختر من زخم و جراحت باشد

و کبودی ِ رُخش مزد رسالت باشد

گفته ای حضرت خاتم تو وصیت ها را

خوانده ای از هم جا ذکر مصیبت ها را

میزند بر سر و سینه زغمت دختر را

حسنین تو نشسته اند دَم بستر تو

یه وقت دیدن این دو تا آقازاده دویدند،خودشون رو روی سینه ی رسول خدا انداختند، دستور ِ دینِ، خود پیغمبر یاد داده، محتضر دم مرگ سینه اش سنگین میشه، حتی می فرمایند: دکمه های پیراهنش رو باز کنید، مثل کوه روی سینه اش می مونه، از یه طرف امیرالمؤمنین اومد بچه هارو برداره، از یه طرف فاطمه اومد، یه وقت دیدن رسول خدا با آخرین نفسهاش فرمود: بذارید عزیزای دلم روی سینه ام باشند، حسن و حسینم آرامش من هستند

حسنت از غم هجران شما جان داده است

این حسین است روی سینه ی تو افتاده است

آه رویش آئینه ی تو، روی تو آئینه ی اوست

بوسه های تو به روی لب و بر سینه ی اوست

آری این سینه که از بوسه ی تو گرم شود

روزی آید به رویش نعل رود نرم شود

آن لبی را که به آن بوسه ی محبوب زند

وسط مجلس اغیار بر آن چوب زند

سر او را لب تشنه بخدا می برند

زینت دوش تو را سر زقفا می برند

یوسف تو به روی خاک و بی پیروهن است

زینت دوش تو در کرب و بلا بی کفن است

زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست

خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست

" یومٌ عَلی صَدرِ المُصطفی وَ یومٌ عَلی وَجهِ الثَری " عرضه بداریم یا رسول الله!: حسین نازنینت روی سینه ات بود، گفتی آرامش می گیرم از حسین، الهی بمیرم برا اون آقایی که یه وقت دید سینه اش سنگین شد، " وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ" حسین.....

دور ماهند چهار ستاره

که دستاشون رو به آسمونه

ماه اُفتاده میون بستر

بعیده دیگه زنده بمونه

کوچه شلوغ، خونه شلوغ

اما دیدش تنهای تنهاست

یه رازی توی سینه اشو

همش نگاش به چشم زهراست

چشماشو بست یه صحنه ای دید

همین جماعت تو دست آتیش

یادش افتاد برای امت

 چقدر دعا کرد اینم تلافیش

پشت بهشت جهنم ِ

 یه حوریه رو خاکا افتاد

یه رذل پست در و شکست

 علی نشست تا زهرا افتاد

یه جوری زد که وقت غسل

شوهرشم به زحمت افتاد

یه جوری زد که فاطمه

 زیر پای جمعیت افتاد

روی سینه اش سنگینی می کرد

 داغ صدای واعطشایی

روضه می خوند یاد ِ یه گودال

 با گریه های یه کربلایی

حسینِ شو بغل گرفت

 دستی کشید به سر و روشو

بی اختیار گریه اش گرفت

 یه بوسه زد زیر گلوشو

حسین.....همه ی روضه هارو امشب رسول الله خوند، اول روضه ی فاطمه رو،بعد روضه ی امیرالمؤمنین، بعد روضه ی امام حسن، اما توی روضه ی ابی عبدالله یه حال دیگه ای پیغمبر پیدا کرد

حسین..آرام جانم

حسین..روح و روانم

"صل الله علیک یا مظلوم،یا اباعبدالله"همه ی روضه هارو به چشم خودش دیدپیغمبر،لذا بی خود نبود وقتی زینب کبری اومد بالای گودال، رو کرد به رسول خدا،فرمود:" صَلّی عَلَیکَ مَلیکُ السَّماءِ هذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ مُنْقَطَعُ الاعْضاءِ.....

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 407 زمان : نظرات (0)

سیه پوش شد امشب مدینه
از این غم بکوبم به سینه
پیمبر رفت از دنیا
علی دیگر شد تنها
خدا میداند امشب
چه حالی دارد زهرا
واویلا وابیلا واویلا وابیلا
آقام یا رسول الله آقام یا رسول الله
برگشت به اول متن
امان از جفاهای مردم
به پشت در خانه هیزم
گل حیدر شد پر پر
میان دیوار ودر میان خانه پیچید
صدای ای وای مادر
واویلا وابیلا واویلا وابیلا
آقام یا رسول الله آقام یا رسول الله
برایم نمانده شکیبی حسن جان تو خیلی غریبی
چه زهری چه افطاری چه طشت لاله زاری
 
غریبی آنقدر آقا که در خانه بی یاری
حسن جان حسن جان حسن جان
حسن جان کریم آل  طاهاکریم آل طاها
شکستند از اول پرت را تو دیدی غم
مادرت را به کوچه تنها بودی
فقط تو آنجا بودی برای خانه رفتن
عصای مادر بودی
حسن جان  حسن جان کریم
 
آل طاها کریم آل طاها


خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 646 زمان : نظرات (0)

یتیم مکه ای اما بزرگ دنیایی

اگر چه خاک نشینی، همیشه بالایی

مرا اویس شدن در هوای تو کافی است

اگر چه باز ندیدم، دعای تو کافی است

همین که بوی تو را در مدینه حس کردم

لبم رسید به خاک سرای تو کافی است

چه حاجتی به پسر داری ای بزرگ قریش

همین که فاطمه داری برای تو کافی است

همین که اول هر صبح پیش زهرایی

برای روشنی لحظه های تو کافی است

تو آن پیمبر دنباله داری و بعدت

اگر علی تو باشد به جای تو کافی است

قسم به اشهد ان لااله الا الله

که بعد توست در عالم علی ولی الله

علی ولی الله....

ز لطف توست ترحم شدند دخترها

چقدر صاحب دختر شدند مادرها

ز لطف توست رعیت شکوه عبد گرفت

بدین طریق چه آقا شدند نوکرها

خدای خوب به جای خدای چوب نشست

و با اذان تو بالا گرفته باورها

بگو مدینه ی علمی، علی درآن است

بگو که واجب عینی است حفظ درها

بریز شیره ی پیغمبری به کام حسین

که از حسین بیاید علی اکبرها

زمان گذشت زمان ظهور دیگر شد

حسین منی انا من حسین اکبر شد

هزار حضرت مریم کنیز مادر توست

تو را بس است همینکه بتول، دختر توست

 

تعداد صفحات : 8

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 91
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 572
  • آی پی دیروز : 636
  • بازدید امروز : 3,967
  • باردید دیروز : 3,835
  • گوگل امروز : 25
  • گوگل دیروز : 43
  • بازدید هفته : 12,335
  • بازدید ماه : 12,335
  • بازدید سال : 1,327,368
  • بازدید کلی : 19,833,196